بانو سو نوه وانگ گون بزرگه که به اجبار مجبور میشه با امپراطور سونجو که آدم هوس بازیه ازدواج کنه اما بعد از اینکه بانو باردار میشه رفتار امپراطور که بخاطر کشتن مادرش به وسیله پدرش جلو چشماش اینطوری شده بوده عوض میشه اما در همین زمان اون سرطان ریه میگیره در ادامه برادر بانو که یکی از جانشین های امپراطور قبل از بدنیا اومدن پسر بانو بوده جایگاهش رو تو خطر میبینه وخیانت میکنه امپراطور هم به خاطر ملکه به برادرش میگه به شرطی که از همسرم وپسرم محافظت کنی امپراطورت میکنم دامه در ویدیو بعدی ..
آی-ویدئو