غزل از: مولانا جلال الدین بلخی...بِنمای رُخ که باغ و گلستانم آرزوست/بُگشای لب که قند فراوانم آرزوست/ای آفتاب حُسن برون آ دمی زِ ابر/کان چهرۀ مُشَعشع تابانم آرزوست/.../زین خلق پُر شکایت گریان شدم ملول/ آن های هوی و نعره مستانم آرزوست/دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر /کز دیـو و دَد ملولم و انسانـــم آرزوست...
آی-ویدئو