سایه ها فقط به دیوار تکیه می زنند : شعر پرستو ارستو با خوانش زری مینویی
پیش از آنکه صدای گریه اش
ازحنجره ی بادهای ولگرد پژواک کند
می تکانم
دستمال ام را
ازعطسه ی ستاره ی شناوری
که هیچ سیاره ای
دورِ سر اش نمی گردد
ومن
نمی دانم چگونه باید بفهانم
بی گذر نامه اند
همه ی غرق شدگانِ پیش از خود ام
که درسینه ام هنوز شنا می کنند
و هنوز
بی روادید نفس می کشند
وچشم هیچ زخمی
برای شان نترکیده
با دانه دانه ی اسپند .
آسمان که باور نمی کند
این ابر های خاکستر
در پیراهن ام
از کنده ی سیگار کسی
دود نمی
آی-ویدئو