مگه تا اونور جاده های شهر چقدر راه نرفته مونده بود
مگه تو چشمای سبز پنجره گل بیتا از خدا نخونده بود
مــگــــه معجزه نبود تو دست ما
مــگــــه شب با عشق ما سحر نشد
یادته رو اسم شهرو خط زدیم؟
دیگه چشم هیچ غریبی تر نشد...
وقت خواب بی ترانست گل بیتای قشنگ
پُرِ اشکم ، پُرِ شعرم ، منم و این دل تنگ
حالا تنهایی دوباره می زنه بارون رو دستات
پُر می شن از باور شب رنگ آبی نفسهات
حالا تا صُبحِ نگاهت انگاری یه دنیا راهـــه
هر چی راه می ری تو شب ها، باز تَهِ جاده سیاهه
تو ببند چشمات
آی-ویدئو