هنگام بدرقه عشق پیراهنی چندان سفید به تن کن ، که گویی برهنه ای
نصرت رحمانی
دمی درنگ ، دلم زین شتاب می لرزد
چنان حباب که بر موج آب می لرزد
به انزوای من آهسته تر بیا ای شعر
ز زخمه های نسیمت رباب می لرزد
غزال من ! چه شنیدی ز باد ای صیاد !
درون مردمکت اضطراب می لرزد
بریز جام لبالب ز شعر تر ساقی
به پلک زنده ی بیدار خواب می لرزد
آی-ویدئو