و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد...
تقدیم به تو که ابیاتِ تنهایی زندگی ام را سرودی و من هم مسافر خستهٔ همین حوالی خیالِ تو بودم سالها ...تو باور نکن اما من هم فکر میکنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد و خیلی وقتِ باورم شده راست میگفت سهراب : همیشه عاشق تنهاست
...
غروب بود
صدای هوش گیاهان به گوش می آمد
مسافر آمده بود
و روی صندلی راحتی کنار چمن
نشسته بود
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
تمام راه به یک چیز فکر می کردم
و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد
خطوط جاده در اندوه دشت ها گم
آی-ویدئو