خواهی که که غریق بحر عشاق شوی؟
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش...افضل کاشانی
و لحظه هایی که یه ترانه به ناکجا می کشوندت...
...
...
یه زخم کهنه روی بالم
یه آسمون که چشم به راهم نیست
به غیر واژه ی غریبی
چیزی توی ترانه هام نیست
حتی یه آینه پیش روم نیست
که اسممو یادم بیاره
تنهاترین مسافر شب
تو خلوتم پا نمیزاره
ازم نخواه با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
ازم نخواه با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم رو
تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمونی
تو هم کنارم نمیمون
آی-ویدئو