غذا به شکل احمقانه ای ما را سیر می کند
لیوان از دست هایم افتاد و
هزار لحظه شد.
همیشه چیزی کسی باید بمیرد
که این فیلم طرفدارانش را از دست ندهد
گفتند چیزی نیست چیزی نیست
من اما طوری تنها بودم
که ماندنم همه را تنها می کرد
در خیابان
استخوان ها راه می روند
گوشت ها راه می روند
کت و شلوار ها راه می روند
در مغازه کسی دارد استخوانی را
با ساطور نصف میکند
خیابان زوزه می کشد
سگی ر
آی-ویدئو