سال انتشار 1378
شعر و آهنگ :ویگن
وقتی تو بستر بیماری ، بیقراری میکردم از دستای پاک عیسی ، طلب یاری میکردم
واسه بازگشت دوباره ، به یک ملت عاشق از دل آوازه خونی ، من پرستاری میکردم
میگفتن که گلنسا تو شالیزار دعا میکاره جای هر دونه گندم یه شمع نذری میذاره
میگفتن دو کبوتر روی پرهاشون نوشتن خدا آوازه خونه دیرینه رو خونه میاره
بازگشت دوباره من ، مثل معجزه میمونه گرچه واسه زنده بودن ، عشقه بهترین بهونه
مهتاب ، زیر چادر غم واسه من لالایی میخوند گل سرخ شب تا سحر، واسه پاسداری میموند
تو خیالم ، با همون دستهای نات
آی-ویدئو