جغد بارون خورده ای، تو کوچه فریاد می زنه
زیر دیوار بلندی، یه نفر جون می کَنه
کی می دونه تو دل تاریک شب، چی می گذره
پای برده های شب، اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکی ها خسته شده
همه ی درها به روم بسته شده
.
من اسیر سایه های شب شدم
شب اسیر تور سرد آسمون
پا به پای سایه ها باید برم
همه شب به شهر تاریک جنون
آی-ویدئو