خیلی دعا کردم نشدمشک و بغل کردم نشدداداش حسین شرمندتم رفتم که برگردم نشدچشمام نمیبینه داداش،بدجوری دستام خاکیه هرکار میشدکردمنشد،شرمنده مشکم خالیه از داغه افتادم زمین دستام برام کاری نکرد تا خیمه ها راهی نبود مشک آبروداری نکرددندون گرفتم عشق تو ، سینه سپر کردم نشدخواستم علمداری کنم رفتم که برگردم نشدرفتم که برگردم نشد رفتم که برگردم نشدخیلی دعا کردم نشدمشکو بغل کردم داداش حسین شرمندتم..
آی-ویدئو