شعر: مصطفی رحماندوست
مدینه بـود و غـوغا بود
اسیــر دیـو سـرما بـود
محمـد سـر زد از مکه
که او خورشید دلها بود
لالا خـورشـیـد مــن لالا
گـــل امــیــد مـــن لالا
خـدیجه همـسـر او بـود
زنی خندان وخوش خو بود
مــیـان شــادی و غـمـها
خدیجـه یار خوشرو بود
لالالا شـــادیــــم لالا
غــمـم آبـــادیــم لالا
آی-ویدئو